داستان ساقط کردن از درجه
روايت شده عابدى در تمام عمر در جنگلى گوشه گرفته و به عبادت خداوند مشغول بود، روزى چشمش به پرنده اى افتاد كه بر بالاى درختى لانه داشت و آواز خوش سر مى داد.
عابد با خود گفت : اگر محل عبادت خود را نزد آن درخت قرار بدهم بهتر است ، زيرا از صداى خوش آن پرنده هم لذت برده و با صداى آن پرده انس مى گيرم ، چنان كرد و محل عبادتش را نزد آن درخت قرار داد.
خداوند به پيامبر آن زمان خطاب نمود و فرمود: به فلان عابد بگو كه انس به مخلوق من گرفتى ، تو را از مقام و درجه ات ساقط مى كنم ، بطورى كه با هيچ عملى دوباره به آن مقام نخواهى رسيد.