داستان قسم دادن خداوند
گويند در بصره آتش سوزى شد و خانه ها سوخت ، تنها يك خانه در وسط بصره سالم ماند.
ابو موسى اشعرى در آن زمان حاكم بصره بود، او را از اين حادثه بزرگ با خبر كردند.
ابو موسى صاحب خانه را خواست و به او گفت : چرا خانه ات نسوخت ؟
ابو موسى گفت : من خداوند را قسم داده ايم كه آن را نسوزاند!
ابو موسى گفت : من از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه در امت من قومى هستند كه اگر خدا را قسم بدهند به خواسته خود مى رسند.
گفته اند در بصره آتش سوزى شد، شخصى به نام ((ابو عبده)) در بين آتشها رفت و آمد مى كرد.
امير بصيره به او گفت : آتش تو را نمى سوزاند؟
گفت : من خدا را قسم داده ام كه آتش مار نسوزاند.
امير گفت : پس برو آتش را خاموش كن .
او به ميان آتش رفت و توانست آن را مهار كند.