loading...
امیر دل
محمدامین بازدید : 542 جمعه 08 آذر 1392 نظرات (0)

 داستان هوش گنجشك ها

روزى سرد، در بيرون شهر بر فراز كوه هاى نزديك، كوه پيمائى مى كردم، در مسير خود گنجشك هايى را ديدم كه روى بركه يخ بسته نشسته اند و مى كوشند تا با سوراخ كردن قشر يخ، بوسيله منقار خود آبى براى نوشيدن پيدا كنند. هر بار كه جايى از يخ را نوك مى زدند، بر اثر كلفتى يخ، نتيجه نمى گرفتند و به نوك زدن جاى ديگر مى پرداختند.ولى همه اين تلاشها بر اثر كلفتى يخ بى نتيجه بود.
ناگهان ديدم كه يكى از گنجشكها به روى يخ خوابيد، و گمان كردم كه بيچاره آسيبى ديده و روى يخ افتاده است، ولى گمان من به زودى باطل شد زيرا طولى نكشيد كه گنجشك مزبور از جاى برخواست و

گنجشك ديگرى بر جاى او خوابيد، پس از چند لحظه گنجشك دومى برخواست، گنجشك سوم به جاى او نشست و سپس چهارمى و پنجمى و ششمى و به نوبت اين روش را ادامه دادند، هر گنجشكى با بدن گرم خود لحظه اى چند به روى يخ مى خوابيد و سپس بر مى خواست و جاى خود را به ديگرى مى داد، و با اين روش معلوم شد با گرمى بدن خود جايگاه خود را آب كرده و نازك و نازك تر مى شد، سرانجام گنجشك ها به قشر نازك يخ هجوم كرده و با نوك هاى خود به سوراخ كردن پرداختند. سوراخى ايجاد شد به آب دست يافتند همگى از آن نوشيدند و سيراب شدند.
براستى گنجشكها اين برنامه را براى دستيابى به آب، از كدام كلاس ‍ آموخته؟ و اين شعور را چه كسى به آنها الهام نموده است؟ شما خود قضاوت كن والسلام.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت امیرِدل منبع داستان و روایات مذهبی از آبان ماه سال 92 شروع به فعالیت نموده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا برای خواندن مطالب سایت صلوات فرستادین؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 62
  • آی پی دیروز : 164
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 185
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 258
  • بازدید ماه : 1,892
  • بازدید سال : 5,345
  • بازدید کلی : 510,876