loading...
امیر دل
محمدامین بازدید : 345 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

داستان کتمان اعمال

((بزرگى)) پسرى داشت. يك روز به پسرش فرمود: من حاجتى دارم اگر آن را بگويم انجام مى دهى؟
پسر گفت: بلى.
پدر گفت: هر شب كه به خانه مى آئى اعمال روز خودت را براى من شرح بده.
شب كه شد، پسر آمد كه به قول خود وفا كند؛ مقدارى از اعمال خود را ذكر كرد و از گفتن بعضى از اعمال خوددارى نمود. آن وقت پدر به او گفت: من بنده ضعيفى از بندگان خدا هستم، وقتى تو اعمال خودت را نمى توانى به من بگوئى پس چطور به خدا در فرداى قيامت مى گوئى؟ و چگونه اعمالت را در محضر خلائق مى خوانى؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت امیرِدل منبع داستان و روایات مذهبی از آبان ماه سال 92 شروع به فعالیت نموده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا برای خواندن مطالب سایت صلوات فرستادین؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 72
  • آی پی دیروز : 164
  • بازدید امروز : 77
  • باردید دیروز : 185
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 269
  • بازدید ماه : 1,903
  • بازدید سال : 5,356
  • بازدید کلی : 510,887