داستان ثواب ذکر صلوات
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
وقتى به معراج رفتم ديدم ملكى را كه هزار هزار دست دارد ((يك ميليون)) و هر دستى هزار هزار انگشت و هر انگشتى هزار هزار بند دارد.
آن ملك گفت: من حساب دانه هاى قطرات باران را مى دانم كه چند تا در صحرا و چند دانه در دريا مى بارد و عرض كرد: تعداد قطرات باران را از ابتداى خلقت تا حال را مى دانم ؛ آن وقت عرض كرد: حسابى است كه من از محاسبه آن عاجزم.
فرمود: چيست؟
عرض كرد: هرگاه جماعتى از امت تو با هم باشند و همه با هم بر تو صلوات بفرستند من از محاسبه ثواب آن صلوات عاجزم اللهم صل على محمد و آل محمد
يكى ديگر از آيات كبريائى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در ليله المعراج مشاهده فرمود كه نسبت به آيات ديگر اكبر است، اين است كه فرمود:
ملكى ديدم نصف بدنش از برف و نيمى ديگر از آتش است. اين ملك ندائى مى داد و مى گفت: اى خدا، اى كسى كه بين آتش و برف الفت انداختى، دلهاى مؤمنين را با هم مالوف گردان.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: رسيدم به ملائكى كه ايستاده بودند و سرهايشان به زير بود و عجب آنكه عضوى از اعضاى ايشان كه حمد خدا را نكند نبود، پرسيدم: اينها كه هستند؟ جبرئيل عرض كرد: از اول خلقت تا حال از عظمت خدا سر بلند نكرده اند.