loading...
امیر دل
محمدامین بازدید : 776 دوشنبه 27 مهر 1394 نظرات (0)

دلنوشته غربت امام حسین(ع)

امروز که پنج روز از محرم رفته همه جا دیگه کامل سیاه پوش شده پس فکر نکنم کسی ندونه تو ماه محرم هستیم ولی غربت آقا هنوزم موج میزنه

حتی توی زمان ما حتما می پرسی چرا؟

غربت امام حسین(ع) رو میشه حس کرد وقتی توی این روزا آرایش پسرها و دخترها بیشتر شده آیا واقعا قبل از محرم هم این افراد با این وضع بیرون می اومدن؟

غربت امام حسین(ع) رو میشه فهمید از مداح هایی که به اسم رضای خدا و آقا میان  جلسه ای چند میلیون میگیرن و کارگر تو شهر همون مداح هر دو ماه یکبار میتونه اون مبلغ یک شب مداح رو از کارفرما بگیره ، مداح عزیز عزاداریت قبول باشه.

غربت امام حسین(ع) به چشم دیده میشه زمانی که نماز جماعت ها خلوته.

غربت امام حسین(ع) رو میشه معنا کرد برای غربت امام زمان(عج)

غربت امام حسین(ع) رو میتونم درک کنم وقتی حتی خودم برای سرگرمی میرم توی عزاداری آقا.

با متنی که نوشتم یادم افتاد به داستان یکی از ائمه بعد از امام حسین(ع) که جریانش به این صورت هست:

مامون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت مي‌كند:

در منزل آن حضرت بودم كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟ !

امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن.

همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب كرد: برخيز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشين.

سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولايم! مرا در آتش، عذاب مگردان و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.

در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى - در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام كرد.

حضرت امام صادق سلام اللّه عليه، پس از جواب سلام، به او فرمود: اى هارون! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين.

هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست.

آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت‌ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است.

پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است.

همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش‌ها نشسته است، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد.

بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟

سهل پاسخ داد: هيچ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد.

امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حدّاقلّ پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان كه ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم.

به خدا شرمنده ات هستم امام حسین(ع)

آدرس کانال تلگرام ::: telegran.me/siteamiredel

 ضمنا پیج لاین رو حذف کردم

آدرس پیج امیردل در اینستاگرام :::::

amiredel.ir

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت امیرِدل منبع داستان و روایات مذهبی از آبان ماه سال 92 شروع به فعالیت نموده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا برای خواندن مطالب سایت صلوات فرستادین؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 164
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 185
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 203
  • بازدید ماه : 1,837
  • بازدید سال : 5,290
  • بازدید کلی : 510,821