داستان دختر نمرود
نمرود با دخترش ((رعضه)) نشسته بود و منظره آتش انداختن حضرت ابراهيم (عليه السلام) را نگاه مى كردند. دختر ايستاد بالاى بلندى ديد كه ابراهيم ميان آتش است اما محوطه گلستان شده است. رعضه گفت:
يا ابراهيم اين چه حال است كه آتش تو را نمى سوزاند؟
حضرت ابراهيم (عليه السلام) فرمود: