loading...
امیر دل
محمدامین بازدید : 1013 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

داستان امداد غیبی

در جنگ تحميلى عراق عليه ايران، در عمليات والفجر8 كه منجر به آزادسازى بندر استراژيكى ((فاو)) شد، يكى از پزشكان متعهد مى گفت:
بيمارستان صحرائى در خط جبهه به راه انداخته بوديم، هر روز بمباران مى شد، در بيمارستان سايت - محل موشك انداز زمين به هوا - براى صيد هواپيماهاى دشمن قرار داشت.
هنگام حمله هوائى دشمن، كاركنان اورژانس، بسيار مشتاق بودند منظره برخورد موشك به هواپيماى دشمن را ببينند، در يكى از اين حملات بمب دشمن به آزمايشگاه بيمارستان خورد.
در همان روز حدود پنجاه نفر از بهترين افراد بهدارى ما در بيرون بيمارستان تجمع كرده بودند كه منظره پرتاب موشك را بسوى هواپيماى دشمن ببينند يكى از كاركنان صدا زد، آقايان و خانمها با عجله داخل بيمارستان بيائيد، آنها با عجله وارد بيمارستان شدند، در همان لحظه بمبى از ناحيه دشمن پرتاب شد و صاف به محل تجمع قبلى افتاد و منفجر شد، و همه كاركنان كه وارد بيمارستان شده بودند جان سالم بدر بردند، و اين يكى از امدادهاى الهى بود كه دو بمب يكى به بيمارستان و ديگرى به بيرون بيمارستان پرتاب شد، آنگاه كه در بيرون منفجر شد، آنها در داخل بيمارستان بودند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت امیرِدل منبع داستان و روایات مذهبی از آبان ماه سال 92 شروع به فعالیت نموده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا برای خواندن مطالب سایت صلوات فرستادین؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 92
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 99
  • بازدید ماه : 1,733
  • بازدید سال : 5,186
  • بازدید کلی : 510,717