loading...
امیر دل
محمدامین بازدید : 475 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

داستان صداقت در محبت

حضرت سليمان (عليه السلام) مورى ديد كه به ماده خود مى گفت: براى چه از من دورى مى كنى و در مقابل خواسته هايم تسليم نمى شوى و حال آنكه اگر من بخواهم تمام بارگاه و قبله سليمان را با نيشم گرفته و به دريا مى اندازم.
سليمان از سخن مور تبسم كرده و آنها را پيش خود خواند و پرسيد: چگونه مى توانى اى مور بارگاه سليمان را به دريا اندازى؟

مور پاسخ داد: نمى توانم يا نبى الله. ولى مرد گاهى در مقابل زوجه اش بزرگ و توانا نشان مى دهد و به خاطر تعظيم و تزئين خود به گزاف سخنان مى گويد.
از اينها گذشته عاشق در مقابل عشق، مغلوب است و در گفتار و رفتار، او را ملامت نمى توان كرد.
حضرت سليمان (عليه السلام) به مور فرمود: چرا اطاعت شوهر خود را نمى كنى و خويش را تسليم او نمى نمائى، در صورتيكه او تو را دوست مى دارد؟
مور گفت: يا نبى الله شوهرم در محبت من صادق و راستگو نيست، زيرا جز من به ديگرى هم محبت و علاقه دارد.
اين سخن در سليمان تاثير عميقى گذاشت و شروع به گريه نمود. پس از آن مدت چهل روز از مردم كناره گرفت و پيوسته از پروردگار جهان مسئلت مى كرد كه محبت و علاقه او را خالص كرده و علاقه هاى ديگر را از قلب او خارج نمايد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سایت امیرِدل منبع داستان و روایات مذهبی از آبان ماه سال 92 شروع به فعالیت نموده است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا برای خواندن مطالب سایت صلوات فرستادین؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 134
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 116
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 131
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 138
  • بازدید ماه : 1,772
  • بازدید سال : 5,225
  • بازدید کلی : 510,756